دیباچه

دیباچه

هر چه می خواهد دل تنگت بگو
دیباچه

دیباچه

هر چه می خواهد دل تنگت بگو

آزادی

آزادی ! مقدس ترین واژه ای که انسان سروده ! مهجور ترین کلمه ! مظلوم ترین !

هر شاعری، نویسنده ای، هنرمندی و هر مبارز راه حقیقتی، هنگامی که می خواهد از آن بگوید فقط چشمانش پر اشک می شود بی آنکه توان آن را بیابد که از آن و از فقدانش سخن بگوید!

واژه ای که بیشترین مستمسک بوده برای مظلوم نمایی آنهایی که در فقرش بوده اند و برای آنهایی که با وعده آن گروهی را فریفته اند.

به نظر من آزادی تنهاترین واژه ایست که ساخته شده، بدون اینکه معنای درست و دقیقی داشته باشد، به این دلیل که آزادی همواره در هیچ کجا وجود نداشته و ندارد. نمی دانم برای چه چیز این واژه و به دست چه کسی ساخته شده است. شاید ناشی از یک رنج درونی بوده است و یا یک محرومیت! یک احساس ضعف روحی که شخص آن را نشات گرفته از محیط می داند.

خواستم در این چند سطر از مظلومیت واژه آزادی بگویم، واژه ای که همواره معنای روشنی نداشته چرا که اساسا در هیچ جایی به تمام و کمال وجود نداشته است !

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد